جان لاینز (John Lyons) معتقد است که هر زبان دارای نظام بیگانهای است که عناصر آن (یعنی آواها، کلمات و غیره) موجودیت و ارزش خودشان را در چارچوب این نظام و در رابطه با سایر عناصر بهدست میآورند. بنابراین مترجم درزبانشناسی ساختاری و ترجمه باید برای عناصر زبان مبدأ، با درنظر گرفتن نظام مربوطه معادل پیدا کند. آنچه برای مترجم حائز اهمیت است، ارزش و نقش عناصر زبانی است نه صورت آنها. طبق اصل زبانشناسی ساختاری، ارزش عناصر زبانی در داخل نظام زبانی تبلور مییابند.
در جملات زیر به معنای فعل recognized توجه کنید.
I recognized her by her red hat
شناختن
Britain has recognized the new regime
به رسمیت شناخت
He recognized that he was not qualified for the post
قبول کرد
The firm recognized Tom’s outstanding work by giving him an extra bonus
قدردانی کرد
روابط همنشینی میان عناصر زبانی عبارتند از روابطی که در پرتو آن، بین عناصر هم ردیف یک سازه (syntagm) ارتباط برقرار میشود. مثال: در کلمه big میان واجهای تشکیل دهنده آن یعنی /b/i/g یک رابطة همنشینی حاکم میباشد. روابط جانشینی حاکم بر واحدهای زبان عبارتند از روابطی که میان واحد ویژه ای از یک سازه و سایر واحدهایی که قابلیت جانشیتی با آن واحد را دارند، برقرار است. مثال: در سازه ’مدیر مدرسه ما‘ واژه ’مدرسه‘ با عناصری نظیر ’ بیمارستان‘، ’دبیرستان‘ و ’انجمن‘ دارای رابطه جانشینی است.
ساختار معنایی (Semantic Structure): عبارتست از انواع رابطههای معنایی موجود بین واحدهای مجموعه های جانشین در سازه های آن زبان. مثال: در سازه ”برادر من معلم است.“ به جای واحد ’برادر‘ میتوان از واحدهایی نظیر ’مادر‘، ’پدر‘، ’خواهر‘، ’دایی‘، ’پسرعمو‘، ’دخترعمو‘، ’عمه‘، ’مادربزرگ‘، را جانشین کرد.
رابطه هم معنایی (Synonymy): دو واحد لغوی وقتی باهم هم معنا هستند که در تمام بافتهای کاربردی باهم قابل جایگزینی باشند.
مثال: -conception
- idea
رابطه شمولیت (Hyponymy) : زمانی رابطه شمولیت بین دو واحد لغوی برقرار است که یکی شامل دیگری شود.
مثال: vehicle: car, bus, truck
هر یک از این سه کلمه، شمول vehicle میشوند، و این سه بایکدیگر رابطه همشمولی (Co-hyponymy) دارند.
رابطة تقابل تکمیلی یا تضاد دوگانه :
در این رابطه با اسناد قرار دادن یکی از کلمات، کلمه دیگر مورد نقض قرار میگیرد. مثال:/ single-married / یا / dead-alive / که با اسناد قرار دادن یکی (یعنی گفتن این جمله که
(Ahmad is single) دیگری نقض میشود:
Ahmad is not married.
رابطة تضاد (Antonymy) یا تضاد درجه بندی شده (Graded antonymy) :
در این رابطه، میان واحدها ’تدریج‘ و درجه بندی وجود دارد.
مثال: / old, young / که با هم متضاد میباشند. البته بین این درجاتی نیز وجود دارد: فردی نسبتی به فردی دیگر و نسبت به شخص دیگری جوان است.
رابطه تقابل تناقضی :
این رابطه میان عناصر هم شمول است. مانند / صبح وظهر/ که با هم رابطه تناقضی دارند. یعنی وقتی گفته میشود ’حالا صبح است‘ دیگر نمیتوان گفت ’حالا ظهر است.‘ رابطة تقابل معکوس:
این رابطه صرفاً بین دو کلمه حاکم است که اسناد قرار دادن یکی از آنها دلالت بر وجود دیگری میکند.مثال: / خریدن فروختن/. وقتی گفته میشود ’من کتاب را خریدم‘ دلالت بر این میکند که ’کسی آن را فروخته است.‘
منبع : زبانشناسی ساختاری و ترجمه